جنجالهای ادامهدار تلویزیون ایران
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۵۸۹۱۷
ساعت 24-پرسپولیس، نماینده ایران در فینال لیگ قهرمانان آسیا، در شرایطی باید روز شنبه به مصاف اولسان از کره جنوبی برود که در صورت برتری در این بازی تاریخسازی میکند و برای اولین بار تیمی از ایران را فاتح لیگ قهرمانان آسیا میکند؛ اما با وجود حساسیتهای زیاد این بازی یکی، دو روز گذشته دوباره هواداران این باشگاه دلهره گرفتهاند که آیا تلویزیون بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا را پخش میکند یا خیر؟ موضوعی بحثبرانگیز که دستکم در چند ماه گذشته همواره جنجالی شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا این شایعه مطرح شده است؟
اینکه آیا تلویزیون میتواند دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا را پخش کند یا نه مربوط به صحبتهای تازه یکی از مسئولان AFC است که گفته تلویزیون ایران نمیتواند از حواشی یا تمرین تیم پرسپولیس در قطر گزارش تهیه کند، چون آنها حق پخش را در اختیار ندارند. این صحبت حالا شایعهای جدی مطرح کرده که با توجه به نداشتن حق پخش آیا تلویزیون ایران قادر به پخش بازی فینال خواهد بود یا نه؟ قبل از پاسخدادن به این پرسش باید کشمکشهایی که تلویزیون ایران این اواخر در راه حق پخش بازیهای آسیایی داشته، بهصورت مختصر مرور شود. شهریورماه همین امسال و همزمان با برگزاری متمرکز بازیهای لیگ قهرمانان آسیا در قطر بود که خبر رسید تلویزیون ایران هم به دلیل تحریمها نمیتواند سیگنال زنده را دریافت کند! در واقع کمپانی تجاریای که حق پخش بازیهای لیگ قهرمانان آسیا را در اختیار داشت، با ارسال نامهای به صداوسیما و فدراسیون فوتبال ایران گفته بود نمیتواند لینک پخش زنده بازی نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا را به تلویزیون بدهد و دلیل آن هم تحریمهای اعمالشده از سوی آمریکاست. این موضوع با واکنش تند صداوسیما و البته فدراسیون فوتبال همراه شد؛ بهطوریکه مسئولان فدراسیون با ارسال نامهای به کنفدراسیون فوتبال آسیا از آنها خواستند به قرارداد منعقدشده پایبند باشند. به عقیده مسئولان فدراسیون فوتبال ایران، کمپانی تجاریای که حق پخش انحصاری این بازیها را در اختیار داشته، پیشتر تا پایان بازی نمایندگان ایران در این رقابتها با تلویزیون ایران قرارداد بسته و الان نمیتواند به بهانه تحریمهای یک کشور علیه ایران، لینک پخش زنده را ندهد. کمپانیای که حق پخش را بهصورت انحصاری در آسیا در اختیار دارد، «لاگاردر» است که با زیرمجموعه WSG و SPORT5 با تلویزیونهای مختلف آسیایی همکاری کرده است.
با وجود خطونشانی که تلویزیون و مسئولان فدراسیون برای این کمپانی و AFC کشیدند اما مرغ آنها یک پا داشت و میگفتند نمیتوانند از این به بعد لینک زنده را در اختیار ایران قرار دهند. این کمپانی قراردادی 25ساله با کنفدراسیون فوتبال آسیا بسته و سال آینده یعنی 2021 قراردادش به اتمام میرسد و یک کمپانی چینی جایش را میگیرد. اینکه چرا در سال آخر قراردادش با AFC، لاگاردر یکباره علیه تلویزیون ایران اقدام کرده، چند دلیل داشت؛ اول همانطورکه خودشان ادعا کرده بودند، بحث تحریمها بود؛ آنها نهتنها در آسیا بلکه در اروپا و آمریکا هم فعالیت میکنند و دوست ندارند از سوی دولت آمریکا برایشان دردسری ایجاد شود. از طرفی، با متمرکزشدن بازیها در قطر، خیال این کمپانی راحت بود که دیگر قرار نیست بازیای در لیگ قهرمانان آسیا در ایران برگزار شود تا نگران عدم همکاری تلویزیون ایران باشند.به غیر از این دو مورد، به ظاهر مشکلات و اختلافات مالی تلویزیون ایران با لاگاردر هم سر جای خودش باقی است؛ مشکلاتی که از 9 سال پیش و در حاشیه رقابتهای انتخابی جام جهانی شروع شد و تلویزیون ایران از رقم بسیار بالای این کمپانی برای دادن حق پخش شاکی بود. از آن به بعد، مسئولان لاگاردر در چند نوبت از عدم خوشحسابی تلویزیون ایران هم گلایه کرده بودند و به نظر میرسید بدهیهای مانده از قبل هم در اتخاذ چنین تصمیمی بیتأثیر نبوده است.
اتفاق جدیدتری رخ داده است؟
حالا با کنار هم گذاشتن اتفاقاتی که رخ داده، بعید است اتفاق تازهای رخ داده باشد؛ یعنی با استناد به هریک از دلایل بالا، این کمپانی همچنان حاضر به دادن لینک پخش زنده بازیهای لیگ قهرمانان آسیا به تلویزیون ایران نیست. علاوهبراین شنیده میشود برای کشورهایی که خواهان برگزاری پخش زنده فینال هستند، لاگاردر دوباره رقم را بالاتر برده و این موضوع دردسرساز شده است. حالا مسئولان AFC هم با استناد به همین موضوع که صداوسیمای ایران حق پخش بازی فینال را نخریده، مانع از تهیه گزارش و در رده بالاتر مانع از حق پخش بازی فینال از سوی صداوسیمای ایران شدهاند. البته اطرافیان باشگاه پرسپولیس موضوع تحریمها در اقدام تازه AFC را رد میکنند و میگویند چون صداوسیما حق پخش بازی فینال را نخریده این دردسرها به وجود آمده است. حالا سؤالی که دراینبین مطرح میشود این است که با توجه به نامه چندماه پیش لاگاردر به فدراسیون فوتبال ایران و صداوسیما مبنی بر فسخ قرارداد موجود، آیا اگر تلویزیون اقدامی هم برای خریدن حق پخش میکرد، راه به جایی میبرد؟
فینال پخش میشود؟
حالا با درنظرگرفتن موارد بالا میتوان به این سؤال پاسخ داد؛ اگر قرار باشد تلویزیون ایران مفاد قانونی را رعایت کند، باید گفت نه؛ صداوسیما حق پخش بازی فینال را ندارد. بااینحال، مسئولان صداوسیما هم برای خودشان استدلال دیگری دارند؛ آنها میگویند نمیشود به بهانه تحریم از سوی یک کشور، قراردادی که از قبل منعقد شده، نادیده گرفته شود، پس همچنان طبق همان قرارداد قبلی بازیها را پخش میکند. تلویزیون ایران با همین استدلال بازیهای نمایندگان ایران در آسیا را تا نیمهنهایی پخش کرد؛ البته نه از طریق دریافت قانونی لینک پخش زنده بلکه به طرق دیگر! حالا آنها همچنان بر این استدلال پافشاری میکنند و به نظر میرسد با توجه به همین موضوع و راهکارهای منحصربهفردی که در اختیار دارند، بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا هم پخش زنده شود؛ چه AFC خوشش بیاید و چه نه، تلویزیون ایران مصرانه میگوید قرارداد یکطرفه و بیدلیل فسخ شده و دلیلی ندارد آنها به این موضوع پایبند باشند.
منبع: ساعت24
کلیدواژه: فینال لیگ قهرمانان آسیا لیگ قهرمانان آسیا حق پخش بازی فینال فدراسیون فوتبال تلویزیون ایران لینک پخش زنده تحریم ها بازی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۵۸۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.